قشقایی،فرهنگ،زبان

عکس قشقایی،دنیای اطرافم،فرهنگ،زبان

قشقایی،فرهنگ،زبان

عکس قشقایی،دنیای اطرافم،فرهنگ،زبان

تبریز-آزربایجان

همیشه تصاویر ذهنی وسیعی از تبریز و آزربایجان بخاطر نقش این خطه در تاریخ ایران و ادبیات مردم قشقایی داشتم
در بزم ها و شادی ها مادران زمزمه میکردند:
بو یول گئدر تبریزه
قناتی ریزه ریزه
تاریم بیر یول وئر بیزه
بیز گئدک اؤلکه میزه

تبریز اوسته گونئی دیر
شیشه لر دولو مئی در
یاردان بیر ناما گلمیش
تامام آرزی گیلئی دیر

قارشیا یاتان قارلی سهند
نه خوب اسر سنینگ یئلینگ
گئدر قیشینگ گلر یازینگ
خرم اولور سنینگ ائلینگ

و...
دوست داشتم این ناحیه را از نزدیک ببینم و با مردم و فرهنگ و شباهتها و تفاوتهایشان با قشقایی ها بیشتر آشنا شوم
از چندین شهر گذشتیم،تبریز و جلفا و اسکو را از نزدیک دیدیم

تبریز شهری زیبا و تمیز بود با هویت شهری،بسیاری از افراد خود را با نام محله هایشان معرفی میکردند که نام هایی قدیمی به ترکی یا به نام اشخاص بود،محله ای هم داشت به نام قره قاج که نام منطقه و رودخانه ای در مناطق قشقایی نشین جنوب است
با همه ترکی به لهجه ی قشقایی صحبت میکردم گرچه با لهجه ی آزری هم آشنایی داشتم،همین باعث میشد که با لهجه و فرهنگ و فاکتور های قومی قشقایی ها بیشتر آشنا شوند و برایشان هم بیشتر جالب بود
تقریبا از تمامی مکان های تاریخی و تفریحی و شهری و موزه های تبریز دیدن کردیم،جالب ترین مکان که نامش را قبل از سفر نشنیده بودم موزه ی عصر آهن بود که توصیه میکنم اگه رفتید تبریز حتما از دست ندهید

جلفا شهری مرزی،منطقه آزاد،کوچک و تمیز بود و با آب و هوایی به نسبت گرمتر
مناطق شهری،کلیسای سنت استپانوس،تفرجگاه آسیاب خرابه را رفتیم و در حاشیه ی ارس سیر کردیم،همان آراز که بین قشقایی ها در نام مردان به وفور یافت میشود و در مجالس و بزم ها ترانه آراز آراز خان آراز را میسراییم

اسکو شهر کوچکی بود نزدیک به تبریز همانجایی که یاغلیق یا یایلیق دستمال ابریشمینی که مادران ما بر سر میبندند بافته میشود.جالب بود که یاغلیق ترکمن ها نیز از این شهر فرستاده میشد.یکی از فروشنده ها میگفت اینها با دست در کارگاههای خانگی بافته میشوند.باغهای گردو هم فراوان بود

روستای کندوان در اسکو از مشهورترین مناطق توریستی ایران است،اما حیف که دیگر رنگ و بوی زندگی در آن کمرنگ شده بود و بیشتر خانه ها به مغازه هایی با عنوان نمایشگاه صنایع دستی یا لواشک فروشی تبدیل شده  بود.
اگر جایی رختی را بر بندی یا کودکی را در حال بازی میدیدم خوشحال میشدم که هنوز این روستا بوی زندگی میدهد
تعریف هتل کندوان را هم بسیار شنیده بودیم خواستیم ببینیم گفتند بازدید نفری 5000 تومان که ما هم بیخیال شدیم

کلیبر،ارومیه و اردبیل جاهایی بودند که فرصت نشد ببینیم و به سفرهای بعدی موکول شد

در طول سفر برای اولین بار با قطار دو مسیر تبریز-جلفا و تبریز-تهران را سیر کردیم تا دیگر اگر جایی قطار دیدیم واگن هایش را نشماریم.سال پیش هم در سفر به سرزمین وحی برای اولین بار سوار هواپیما شدم و حالا دیگر به سمت هیچ هواپیمایی انگشت اشاره بلند نمیکنم ! قطار ارزانتر و بسیار راحتتر از اتوبوس و سواری بود

حاشیه ها و حرف ها بسیار بود که در خحوصله ی مطلبی در وبلاگ نمیگنجید و اختصار ذکر شد،به تعدادی عکس همراه با توضیحات در ادامه مطلب بسنده کردم :

ادامه مطلب ...